نام های سامرا
لغت نامه دهخدا:
سامرا [م ررا] (اخ) سامرا،سامره ،سر من رای ، نام شهری است بناکرده معتصم .(آنندراج)
نقل کرده اند زمانی که معتصم عباسی ، از نام این منطقه (سامرا)آگاه شد، آن را (سر من رای)به معنای (هرکس آن را ببیند مسرور شود) نامید. روی سکه هایی که از زمان عباسیان در شهر سامرا ضرب شده و اکنون موجود است،همین نام عربی وجود دارد . برخی لفظ سامرا را تغییر یافته نام آن در زمان حکومت عبا سیان میدانند.
سامرا،این واژه یک نام آرامی است مانند دیگر نامهای آرامی مثل کربلا ، عکبرا، حروا، با الف مقصوره(بدون همزه) نوشته می شود .هرزفلد میگوید: سامرا، تحریف شده نام آشوری این منطقه، یعنی «سرماتا» است که در کتیبه های دوره آشوری ذکر شده است.
در جای دیگر آمده است که شهر سامرا در زمان ساسانیان،تحت سلطه ایران بوده است و مردم آن دیاربه پادشاهان ایرانی مالیات پرداخت می کردند ، مورخان دلیل نام سامره (محل حساب) برای سامرا را در آن روزگار همین موضوع میدانستند.
ابن بطوطه میگوید: این نام گرفته شده از (سام راه ) یعنی راه شام است.
موقعیت جغرافیایی سامرا
شهر سامرا در شمال بغداد و در فاصله124 کیلومتری آن قرار دارد. سامرا مرکز استان صلاالدین است. از شرق به کرکوک ،از شمال به تکریت، از غرب به استان الانبار و از جنوب به بغداد می رسد.
تاریخ سامرا
در دوران اشکانیان،سامرا از مراکز تمدن بود و آثاری در حفاری ها بدست آمده است که تاریخ آنها به قبل میلاد مسیح بر می گردد.در سامرا گورستانی کاوش شده که قدمت آن به 5 هزار سال قبل میلاد می رسد .
در دوران ساسانیان به لحاظ موقعیت مناسب جغرافیایی سامرا همواره مورد توجه پادشاهان ساسانی بود و در آنجا بناهای با شکوهی ساخته اند. امروزه بقایایی از برخی آنها باقی مانده است.
با تسلط رومیان بر این منطقه (سامرا)مردم آن به مسیحیت گرویدند و به دنبال جنگ های ایران و روم ، این شهر(سامرا) دچار آسیبهای کلی شد.
سامرا همراه دیگر شهرهای عراق در سال 14 قمری توسط سعدبن ابی وقاص فتح شد.از این هنگام تا پایان قرن دوم هجری تنها یک دیر در سامرا وجود داشت.
در سال 221 هجری به لحاظ آن که معتصم ترکان را بر امور نظامی و دیوانی مسلط کرده بود. هفتاد هزار نفراز نظامیان ترک،بغداد را جولانگه تاخت و تاز اسب های خود ساخته و بی مهابا در کوچه های شهرمی تاختند و برای مردم ایجاد مزاحمت میکردند. برخی مردم به معتصم شکایت کردند او نیز تصمیم گرفت پایتخت خود را از بغداد به مکانی دیگر انتقال دهد ، بدین جهت در سال ۲۱۹ قمری احمد بن خالد معروف به ابووزیر را ماموریت داد که به “قاطول “در 124 کیلومتری شما ل بغداد برود و زمینهای آنجا را بررسی کند و آنها را از صاحبانش بخرد .
احمد بن خالد آن مکان را برای تاسیس شهری جدید مناسب یافت و برخی از زمینهای قاطول را از صاحبانش که از مسیحیان بودندخرید. معتصم در پانزدهم ذیالقعده سال ۲۲۰ قمری به همراه خانواده، دبیران، درباریان، قضات و فرماندهان نظامی وارد قاطول شد معتصم در کنار رود دجله کاخ مجلل و زیبایی بنا کرد و آن را جوسق نامید وی در آبادانی آن بسیار کوشید سرانجام در سال ۲۲۱ قمری رسماً در سامرا سکونت گزید از آن هنگام سامرا دارالخلافه عباسیان گردید و معتصم آن را (سر من رای) یعنی هر کس آن را ببیند مسرور و خوشحال شود ،نامید ولی مردم آن را مختصر و کوتاه کردند و و سامرا نامیدند .شهر سامرا در دوره معتصم بسیار آباد شد .معتصم دیوار بسیار بزرگ و ضخیمی از آجرپیرامونشهر سامراساخت.در دو سمت رودخانه کاخ های متصل به شهر تا ۷ فرسنگ در امتداد رودخانه جای داشت در کنار شهر سامرا بازار کاروانسرا و مسجد برپا کرد هفت خلیفه در سامرا خلافت کردند؛ معتصم ،واثق ،متوکل، منتصر، معتمد، معتضد.
معتضد بالله شانزدهمین خلیفه عباسی به ناچار سامرا را رها کرد و دوباره به بغداد برگشت از این زمان بود که شهر سامرا دچار ویرانی و تخریب شد و به نام دیگری شهرت یافت (ساء من رای ) بود یعنی هر کس آن را دید ناراحت شد. در عصر متوکل به سبب مسجد جامع و مناره ملویهای که او بنا کرد سامرا موقعیت ویژهای یافت .از هنگام انتقال خلافت به بغداد تاعصر حاضر در منابع، درباره سامرا سخن چندانی نیست و سامرا به سبب وجود مزار و مرقد امامین عسکریین همچنان آبادو پابرجا مانده است و این بقعه قلب شهر سامرا است و در دوران زندگی امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام خانه مسکونی آنها بود و پس از شهادت آن دو عزیز به دست خلیفه عباسی در شهر سامرا ،در منزل خود به خاک سپرده شدند.
بر اساس گفتههای سیاحان در عصر قاجار سامرا دارای سه دروازه بود، یکی دروازه بغداد ،دیگری دروازه شریعه یعنی جایی که مردم از شط میتوانند آب بردارند و سومی دروازه قاعد که نام قبیلهای از عرب بود. ادیب الممالک از کسانی بودکه در دوره قاجار سامرا را دیده چنین میستاید، هوای سامرا چون بهشت است و خاکش عنبر سرشت اکثر ازسنگریزه هایش سلیمانی است و سبز و زرد و مرجانی ،زیرا که از کثرت خوشی هوا در آن دشت با صفا ،سنگش بدان طریق مصفا شود.